به این فکر میکنم که این زندگیه لعنتی، شبیه چیه؟
شبیه دست و پا زدن تو مرداب؟
یا سقوط از بالای یه ارتفاع؟
شایدم سوختن تو یه آتیش داغ بدون راه فرار!
انقدر مزخرف هست، که تلخیه قهوه کنار سیگار، برام دلنشینه!
انقدر حال بهم زن هست که حاضرم ساعتها بشینم، و به یه نقطه زل بزنم و به سقوط فکر کنم!
غافل از اینکه دستم درحال سوختن با ته سیگارمه.
#مهرساا
یه ,سوختن ,انقدر ,فکر ,تو ,مهرساا ,و به ,ساعتها بشینم، ,حاضرم ساعتها ,که حاضرم ,بشینم، و
درباره این سایت